مرحوم حسن صادقی حسن آبادی معروف به حسن میرزا حسین در سال 1304خورشیدی در حسن آباد جرقویه دیده به جهان گشود. روزگار نوجوانی را نزد مکتب دارانی چون کربلائی عباس، غلامحسین استاد باقر و ملاعلی قیصری به فراگیری قرآن وادبیات پارسی گذرانید. در جوانی به کارگاه پینه دوزی پدرش سرگرم کار گردید. سپس در سال 1335به شهر نجف اشرف کوچ کرد ودر آنجا به پیشکاری حاج شیخ محمد رضا آل یاسین سرگرم شد. در سال 1338به رادگاه خود حسن آباد باز گشت و به کار بافندگی پرداخت از دیگر کارهای او تا پایان زندگی که با آن گذران می کرد نوشتن بنجگهای داد وستد وپیمایش زمینهای کشاورزی بوده است نامبرده در کنار پیمایش زمین ونوشتن پنچک ،گا گاهی به کار نویسندگی وسرایندگی نیز می پرداخت سروده زیر را در سال 1372با عنوان ستایش از معلمین کشور سروده است نامبرده در مرداد ماه سال 1375زندگی را بدرود گفت .
ضمن عرض تبریک به مناسبت سالروز بزرگداشت مقام معلم وهمه دست اند کاران تعلیم وتربیت
نوبهار آمد جهان آرا شد آثار معلم
شد فرح افزا جهان از یمن گلزار معلم
باغ وبستان میزبان گردید بهر عید نوروز
صحن گلشن شد معطربهر دیدار معلم
کرده آرایش گلستان چون عروسی نر م خوبان
باد فروردین به رقص آورد اشجار معلم
قطره قطره در چمن بارید باران بهاری
دشت وصحرا آب جاری شد زانهار معلم
صبحدم نیلوفر از خواب زمستان دیده بگشود
با خود آرایی شده سر مست دیدار معلم
ذره شبنم می درخشید در بنا گوش شقایق
سرخ وسبز وارغوان گلهای بی خار معلم
در کنار جوی زینت داده گلهای بنفشه
همره سرووصنوبر در چمنزار معلم
پیرهن بر تن دریده نسترن از شوق دلدار
نرگس ونسرین وسوسن گشته گلبار معلم
عاشق شوریده آن مرغ خوش الحان با ترانه
نغمه اول مژده داده گل شد ایثار معلم
با طراوت شد فضای دامن کوه دماوند
کبک مانده در خجل چون دیدرفتار معلم
طوطی شکر شکن در شاخسار نخل زیتون
نطق های خوب او تقلید گفتار معلم
چهچه بلبل نوازش داده کاج ویاس شمشاد
بید مجنون سر فرود آورده در بار معلم
جام می اردیبهشت آورده در بزم حریفان
شاهد ساقی خمار نخل پربار معلم
شاقی گلچهره با ساغر برون شد شاد وخندان
تا کند سرگرم آن مجلس که شد بار معلم
مطرب نیکولقا در دست خود سازودف ونی
برده هوش از سر چنگ با تار معلم
تندرستی شادکامی ،سرافرازی ،سربلندی
من همی خواهم زحق باشد سزاوار معلم